گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پنجم
جلد پنجم



تفسیر سوره آل عمران .... ص : 3
اشاره
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
[سوره آلعمران ( 3): آیات 1 تا 6] .... ص : 3
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الم ( 1) اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ( 2) نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُ َ ص دِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ ( 3) مِنْ قَبْلُ هُديً
( لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ ( 4
( إِنَّ اللَّهَ لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ ( 5) هُوَ الَّذِي یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 6
ص: 4
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
صفحه 21 از 222
[تفسیر و شرح بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ] .... ص : 4
ترجمه و شرح .... ص : 4
یعنی بنام خداوند بخشنده بخشایشگر و بنام پروردگار یگانه که داراي همه کمالات وجودي بطور وجوب است و از پرتو رحمت و
سعه اطلاقی آن همه موجودات بهرهمند میشوند هم در دنیا بخشاینده و مهربان بخلق است و هم در آخرت از مردم گرونده باو
دریغی ندارد.
و چون در معنی حقیقی رحمن و رحیم میل و انعطاف قلبی لازم است و خداوند متعال از این صفت «1» وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً 22
مبرا است لذا بمعناي مجازي اطلاق شدهاند چنانکه در نهج البلاغۀ میفرماید:
.«2» رحیم لا یوصف بالرّقۀ
و شروع سور قرآن با بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به خاطر این است که انسان را متوجه سازد به این که همه تعالیم قرآن و دستوراتش از
مبدء حق و از مظهر رحمت است:
تا محو نگردي به خدا راه نیابی
باستثناء سوره توبه که با آیه رحمت آغاز نشده است زیرا که سوره توبه با آیاتی شروع شده که نمایانگر غضب بوده و حاکی از
اعلان جنگ با مشرکین و تنفر از پیمان شکنان خیانت پیشه میباشد معلوم است که تناسب با پخش نواي
__________________________________________________
1) آیه 43 سوره احزاب. )
. 2) نهج البلاغه خطبه 177 )
ص: 5
رحمت و گستردن دامن مهر و عطوفت نخواهد داشت.
و همچنین دستوري است براي اهل ایمان تا در هر عملی که شروع میکنند اسم جلاله و صفت رحمت اطلاقی آفریدگار را بیاد
آورده و نتایجی که منظور است بر آن مترتّب سازند زیرا هر عمل مهم و ارزندهاي که بنام خدا شروع نشود بیفرجام و ناپایدار
خواهد بود.
هزار بار بشویم دهان بمشک و گلاب هنوز نام تو بردن مرا نمیشاید
و به تعبیر مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان پایداري و بقاء هر عملی بسته بمقدار ارتباطی است که بنده با خدا داشته باشد و
حتی اگر نامی از پیامبران و انبیاء سلف باقی مانده بعلّت ارتباط و بستگی آنان با خداي متعال بوده است.
و یکی از فوائد آغاز کارها با نام خداوند رحمان و رحیم تقویت روح و انگیزه براي انجام عمل نیک و باز داشتن نفس از کردار بد
میباشد لذا ما کارها را بنام خداوند مهربان شروع کرده و از او توفیق و برکت میخواهیم زیرا ما هر چه داریم از اوست و بازگشت
همه بسوي اوست.
بنام نیک تو مقدم شوم کتابت را تو هم ز لطف و کرم بذل کن اجابت را
بروي من بنما باز اي خداي جهان ز چار سو در الطاف و هم عنایت را
که تا بگوش خرد نکته رسد از غیب بگیر باده گلگون و بین کفایت را
کسیکه ذات تو بشناخت با دقیقه عقل ز کف نهد همه حربه جهالت را
صفحه 22 از 222
بکشوري که شود عشق یار جلوه نما به هیچکس ندهد خط استهالت را
من از جفاي رقیبان بدوست مینالم بغیر دوست نگویم از او شکایت را
به تشنه کام ارادت کرم نما جامی که تا بدهر نه بیند دیگر سقایت را
ادیب غصه هجران یار را بنوشت بدهر هیچ نگوید جز او حکایت را
ص: 6
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 6
شد به بسم اللّه آغاز سخن تا که بگشاید در راز سخن
ابتداء باید بحق بردن پناه زانچه باشد جان و دل را سد راه
همت از حق خواهم و پاکان حق ویژه از پاکی که دادم این سبق
تا شوم با لطف خلاق معین غوطهور در بحر قرآن مبین
بشنو اول راز بسم اللّه را تا گشاید سوي قرآن راه را
باشد آن از بخشش یزدان نشان آن خداي ذو الجلال مهربان
ذات الهی شد از فیض عمیم جلوهگر بر وجه رحمن و رحیم
لطف رحمانی بود بر کام خلق وز می فیضش کند پر جام خلق
خاص را فضل رحیمی چارهجو است اولیاء را هر دم از آن آبرو است
ص: 7
شأن نزول .... ص : 7
ابن نقیب در مقدمه تفسیر خود مینویسد: واحدي باسناد خود از عکرمه و حسن نقل میکند اولین آیهاي که از قرآن نازل شد بسم
اللّه الرّحمن الرّحیم و اولین سورهاي که فرو فرستاده شد سوره اقرأ بود.
ابن جریر و دیگران از طریق ضحاك از ابن عباس روایت کرده که اولین آیهاي که جبرئیل بر پیامبر گرامی صلّی اللّه علیه و آله نازل
کرد گفت اي محمّد استعذ سپس گفت بگو:
(بسم اللّه الرّحمن الرّحیم) ابو عبد اللّه بن اسحق باسناد خود از ابن عباس روایت میکند که پیامبر اکرم ختم سوره را نمیدانست تا
اینکه بر او بسم اللّه الرّحمن الرّحیم نازل شد.
عبد القاهر بن طاهر بغدادي باسناد خویش از ابن مسعود نقل میکند که ما فصل بین دو سوره را نمیدانستیم تا اینکه بسم اللّه
الرّحمن الرّحیم نازل شد.
سعید بن محمّد بن احمد بن جعفر از جد خود و او از دیگران نقل میکند که ابن عمر گفت بسم اللّه الرّحمن الرّحیم در هر سورهاي
نازل شده است.
آري قرآن با کریمه بسم اللّه الرّحمن الرّحیم که شعار خداي مهربان است آغاز میشود و بخشش و بخشایش خداوندي را اعلام
میدارد.
صفحه 23 از 222
قرآن کتاب مهر است و نخستین آیه از هر سوره آن شعار مهر تا بلکه بشر ص: 8
غافل اندکی بخود آید و برحمت بیپایان و نامتناهی حق متوجه گردد.
و چنانکه کتاب تدوینی خویش را با نام خود شروع فرمود کتاب تکوینی خویش را نیز با بزرگترین و کاملترین اسمش که نور
مقدس پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و وجود معنوي وي میباشد شروع نموده و آن را پیش از سایر موجودات جهان هستی آفریده
است.
تنها سورهاي که از قرآن با کریمه شعار رحمت آغاز نمیشود سوره مبارکه برائت است که بیزاري و تنفر خداي و رسولش را از
مشرکین مکه اعلام میدارد و با توصیف خداوند به رحمن و رحیم سازگار نیست.
ص: 9
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 9
اسم- یعنی نام لفظی که بر چیزي گذارده میشود تا از سایر چیزها متمایز گردد.
در کلمه اسم لغات و تلفظهاي زیاد و گوناگونی وجود دارد که مشهورترین آنها چهار تا است: اسم و سم که هر دو هم با کسر اول
و هم با ضم آن خوانده شده است.
اسم- بنظر بعضی از دانشمندان از سمو که بمعناي علوّ است گرفته شده و همزه اول آن عوض از واو است زیرا معنی و یا مسمّی
بوسیله نام گذاري برتري جسته و از خفا و پنهانی بمرحله ظهور میرسد و موجب بلند شدن و بچشم آمدن چهره و مشخصات
اشخاص و موجودات میگردد.
طبرسی و راغب نیز این قول را پذیرفتهاند.
بنظر برخی از نویسندگان کلمه اسم از وسم که بمعنی علامت و نشانه است اخذ گردیده و واو در وسم بهمزه قلب شده است زیرا
اسم هر چیز علامت و نشانه آن است صاحب قاموس قرآن نیز این نظریه را قبول کرده است.
و جمعش اسماء است چنانکه در این آیه میفرماید:
و از این ماده است: «1» وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها
__________________________________________________
1) آیه 31 سوره بقره. )
ص: 10
تسمیۀ- بمعنی نام گذاشتن چنانکه میفرماید.
و سمی- بمعنی همنام و همتا چنانکه در این کریمه میفرماید: «1» وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ
و مسمی- یعنی نام گذارش مانند: «2» نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیا 7
«3» ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَ  می عِنْدَهُ
__________________________________________________
1) آیه 36 آل عمران. )
2) آیه 7 سوره مریم. )
3) آیه 2 سوره انعام. )
صفحه 24 از 222
ص: 11
اللّه .... ص : 11
اللّه اسم خاص و ویژه ذات پاك ازلی و ابدي است ذاتی که داراي همه گونه کمال بطور نامتناهی میباشد و بنابر اهمیت و شرافتی
که دارد در دوازده هزار و پانصد و شصت جاي قرآن ذکر گردیده است.
عربها حتی در دوران جاهلی نیز با این کلمه آشنائی داشتند چنانکه لبید شاعر عصر جاهلیّت میگوید:
الا کل شیء ما خلا اللّه باطل و کلّ نعیم لا محال زائل
قرآن مجید نیز در بعضی آیاتش به این موضوع اشاره فرموده است مانند:
و لفظ جلاله اللّه در بیست و نه سوره «1» وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ
قرآن وجود ندارد غیر از بسم اللّه و آنها عبارتند از سورههاي قمر- رحمن- واقعه- قلم- قیامۀ- مرسلات- نباء- عبس- مطففین-
طارق- فجر- بلد- لیل- ضحی- انشراح- قدر- زلزال- عادیات- قارعۀ- تکاثر- عصر- فیل- قریش- ماعون- کوثر- کافرون- لهب
__________________________________________________
1) آیه 25 سوره لقمان )
ص: 12
فلق- ناس.
بنا بعقیده بعضی از مفسرین لفظ جلاله اللّه در اصل اله بر وزن فعال بکسر فا بوده که همزه آن حذف گردیده و به جاي آن الف لام
در اولش افزوده شده است.
و کلمه اللّه یا از اله بمعنی عبد و اله بر وزن فعال که بمعنی معبود است بوده یعنی اینکه تمام ممکنات در پیشگاه مقدس او سر
تعظیم فرود میآورند و یا از و له که بمعنی تحیر است اخذ گردیده است زیرا تمام حکماء و دانشمندان در ذات او متحیر و
سرگردانند.
و باعتقاد بعضی اصل واژه اللّه از لاه یلوه لیاها است که بمعنی مستور و پوشیده میباشد و مؤید این معنی قول خداوند است که
میفرماید:
.«1» لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِكُ الْأَبْصارَ
و باعتقاد بعضی از اهل لغت لفظ جلاله اللّه اشتقاق نداشته و نام و علم بر ذات واجب الوجود است و این علمیت بمعنی وصفی و
بوضع تعیّنی میباشد زیرا آنچه با این نام مورد توجه میباشد همان مبدئیت همه کمالات است نه ذات چه ذات الهی برتر از تصور و
تعقل و تحدید عقل و ذهن محدود است و آنچه در اینجا مطلوب و مورد توجه انسان است همان مبدء صفات و کمالاتیست که در
جهان ظهور نمود و در ذیل توضیحات در این باره مفصلا شرح داده خواهد شد.
راغب در مفرداتش مینویسد: حق این است که کلمه اللّه جمع بسته نشود زیرا معبودي غیر از او نیست ولی اعراب باعتقاد خودشان
که معبودهاي
__________________________________________________
1) آیه 3 سوره انعام. )
ص: 13
صفحه 25 از 222
دیگر نیز هستند آن را بصورت الهۀ جمع بستهاند چنانکه در این آیه مبارکه میفرماید:
و از مشتقات اله تأله بمعنی شعار عبودیت است و الوهیت بمعنی شایستگی براي پرستش میباشد و «1» أَمْ لَهُمْ آلِهَۀٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا
بطور کلی از ثلاثی مجرد این ریشه یکصد و یازده مفرد و دو تثنیه و سی و چهار جمع بر رویهم یکصد و چهل هفت بار در چهل و
پنج سوره طی یکصد بیست و چهار آیه در قرآن مجید ذکر شده است.
و اللهم در اصل یا اللّه بوده و میم مشدد بجاي یاي حرف ندا آمده است و فقط پنج بار در قرآن مجید ذکر شده است.
__________________________________________________
1) آیه 43 سوره انبیاء. )
ص: 14
رحمن و رحیم .... ص : 14
رحمن و رحیم هر دو از اسماء الحسنی و بنا بقولی هر دو صیغه مبالغه و از رحمت مشتق میباشند منتهی رحمن از جهت افزایش بناي
کلمه از لحاظ معنی رساتر و بر رحمت واسع و افزایش آن دلالت دارد و بر مؤمن و کافر افاضه میشود بخلاف رحیم که دلالت بر
رحمت مخصوص و محدود میکند و فقط بر اهل ایمان شامل میگردد و همچنین از خصایص این صیغه که بشکل فعیل میباشد این
است که غالبا در غرائز و صفات غیر قابل انفکاك از ذات بکار برده میشود مانند علیم قدیر و امثال اینها که دلالت میکنند این
اوصاف از لوازم ذات و صفات همیشگی و غیر قابل انفکاك از ذات اقدس الهی است در صورتی که رحمن فقط دلالت میکند بر
اینکه خداوند داراي صفت رحمت است اما رحمن اسم خاص براي صفت عام است و غیر خدا با آن توصیف نمیشود. و رحیم
اسم عام براي صفت خاص است که بر غیر خدا نیز اطلاق میشود چنانکه در باره حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله میفرماید:
ضمنا صاحب المنار و علامه طباطبائی در المیزان رحمن را صیغه «1» عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ 128
مبالغه و رحیم را صفت مشهبه گرفتهاند و معتقدند که رحمن دلالت بر کثرت و رحیم دلالت بر دوام دارد و میگویند در اینصورت
تکرار نیز لازم نمیآید.
__________________________________________________
1) آیه 128 سور توبه. )
ص: 15
رحمن جمع بسته نمیشود ولی جمع رحیم رحماء است چنانکه میفرماید:
اما صاحب صحاح و راغب و ابن اثیر و طبرسی مینویسد: «1» أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ
رحمن و رحیم هر دو براي مبالغهاند و هر دو از رحمت مشتق میباشند.
ولی طبرسی و زمخشري و بیضاوي و راغب و ابن اثیر وزن فعلان را در مبالغه رساتر از فعیل میدانند.
و کلمه رحمن مجموعا صد و شصت و نه بار در قرآن مجید ذکر شده است که صد و سیزده بار آن در بسمله اوائل سور و پنجاه و
شش بارش در ضمن آیات دیگر آمده است ولی رحیم دویست و بیست و هفت بار در قرآن بکار برده شده که صد و سیزده بار آن
در ضمن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و صد و چهارده بارش در ضمن آیات مختلف دیگر است.
__________________________________________________
1) آیه 29 سوره فتح. )
صفحه 26 از 222
ص: 16
توضیحات .... ص : 16
1) مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان مینویسد: )
باتفاق علماء امامیّه بسم اللّه الرّحمن الرّحیم یک آیه مستقل از هر سوره است ولی در میان اهل سنت موضوع اختلافی است، اکثر
شافعیها و قاریان مکه و کوفه جزء بودن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم را قطعی و مسلم میدانند اما حمزه و بعضی از شافعیان گفتهاند که
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم فقط در سوره حمد جزء است و در سایر سورهها جزئیّت ندارد و این نظریه را به احمد بن حنبل نیز نسبت
دادهاند.
لیکن گروهی از علماء مانند مالک و ابو عمرو و یعقوب گفتهاند که بسم اللّه الرّحمن الرّحیم یک آیه مستقلی است و جزء هیچیک
از سورههاي قرآن حتی در سوره حمد هم جزء نیست و فقط براي تیمن و تبرك در موقع شروع سورههاي قرآن و اینکه بین
سورههاي قرآن فاصله باشد و آنها را از همدیگر جدا سازد گفته میشود و اما در اینکه بسم اللّه الرّحمن الرّحیم جزء سوره نمل است
هیچ اختلافی نیست. اهل معرفت گفتهاند بسم اللّه هر سوره متعلق بخود آن سوره است لذا معنی بسم اللّه هر سوره غیر از سوره
دیگر است و بلکه بسم اللّه هر قائلی در هر قول و فعلی با بسم اللّه دیگر در معنی بسیار فرق دارد. مرحوم آیۀ اللّه یزدي در عروة
الوثقی میفرماید: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم جزء هر سوره است و خواندنش واجب است مگر در سوره برائت و در مستمسک عروه نیز
نوشتهاند این موضوع اجماعی ص: 17
است چنانکه در خلاف شیخ و مجمع البیان و نهایۀ الاحکام و جامع المقاصد و ...
نیز نقل گردیده است.
مرحوم شیخ حر عاملی نیز روایات آن را در باب یازده نقل نموده است.
2) قرآن سورههایش را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ آغاز نموده تا بشر را متوجه سازد که روي فکر و دل را از غیر خدا برگردانده و )
بسوي وحدت گرایش داشته باشد و نامهائیکه از بتها و قدرتمندان در آغاز کارهاي مهم از خاطر میگذراند و یا بزبان میراند بزداید
و مهر نام خداوند مهر و رحمت و خیر و برکت را بر دلها و زبانها بزند تا با توجه باین نام در اقدام بهر عمل قدرت بیشتر از قدرت
استعدادي خویش بگیرد و تنها بقدرت محدود خود متکی نباشد و بداند که خدا مانند ارباب انواع و سلاطین و بتها کینهجو و بدخو
و هوسباز نیست که با مردمی سر صلح داشته باشد و با عدهاي در جنگ و ستیز.
لذا قرآن دستور میدهد که انسان کارهاي خویش را بنام خداوند رحمن و رحیم آغاز نموده و فکر خود را به وي بهپیوندد تا با
توجه باین نام نیروي عمل و امید نتیجه در وي بیشتر گردد.
3) بعضی از نویسندگان در مقام اعتراض آمده و گفتهاند که رحیم هم مثل رحمن در معنی عموم بکار برده میشود و روایاتی که )
میگوید رحیم شامل نعمتهاي خاص و مخصوص مؤمنین است قابل اعتماد نیست و سندش مورد خدشه میباشد و میگویند چگونه
میشود که قرآن یک کلام اختصاصی را آغاز دعوت عموم قرار داده و یک رحمت ویژه را انگیزه تشویق همه مردم نشان بدهد لذا
باید گفت که رحمت رحیمی خداوند هم مانند رحمت رحمانیش شامل همه مردم میباشد چنانکه خود قرآن هم باین مطلب اشاره
کرده و فرموده است: إِنَّ اللَّهَ ص: 18
بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ
زیرا مقصود در این آیه این است که خدا بهمه مردم رحیم است نه تنها به مؤمنین.
صفحه 27 از 222
ولی بعضی از مفسرین جواب دادهاند که حرف ال در کلمه الناس عهدیه است یعنی بالناس المؤمنین یعنی خداوند بمردم مؤمن
رحیم است نه بهمه چنانکه در آیه مربوط به تغییر قبله هم شبیه این جمله آمده که مقصود از آن هم النّاس المصلّین است نه همه
مردم.
4) یکی از مختصات کلمه رحمن این است که میشود آن را بجاي لفظ اللّه قرار داد و بالعکس بر خلاف نامهاي دیگر خدا مثلا )
میشود گفت و هم یکفرون باللّه و همچنین میشود اللّه را بجاي رحمن قرار داد و مثلا در آیه. «1» بجاي وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ
میشود گفت و قالوا اتخذ الرّحمن ولدا. «2» وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً
این مطلب نشان میدهد که کلمه رحمن با اللّه مساوي است و هر دو بیک معنی آمدهاند نه اینکه رحمن صفتی از صفات خدا باشد.
5) آیا کلمه رحمن عبرانی است یا عربی بین علماء و محققین مورد اختلاف است. )
ابن کثیر از مبرد نقل میکند که رحمن عبرانی است و عربی نیست و حبیب اللّه نوبخت نیز از کتاب المزهّر و اتقان سیوطی همین
قول را نقل کرده است که رحمن عربی نیست بلکه معرب رحمان و عبري است چنانکه آیه:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ.
__________________________________________________
1) آیه 30 سوره رعد. )
2) آیه 16 سوره بقره )
ص: 19
نیز مؤید این مطلب است و همچنین در جریان صلح حدیبیه وقتی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بعلی علیه السّلام فرمودند
بنویس بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سهیل ابن عمرو و مشرکان گفتند ما رحمن را نمیشناسیم بنویس بسم اللّه اللّهمّ اگر این مطالب از
روي عناد و لجاجت نباشد حاکی از عدم شناسائی آنان نسبت بکلمه رحمن است.
ولی بنظر ابن کثیر سخنان اینها از روي عناد و لجاجت بود زیرا کلمه رحمن در نزد عرب و اشعارشان موجود میباشد.
مرحوم طبرسی نیز همین قول را پذیرفته و براي تأیید این مطلب از اشعار شنفري و سلامۀ بن جندل نیز شاهد آورده است.
و اما مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد: قول و ما الرحمن سؤال از هویت و ماهیت است و این از آنها مبالغه در
تجاهل و استکباري است نسبت بخداوند.
خلاصه اکثریت قریب باتحاد اهل لغت و تفسیر کلمه رحمن را عربی و مشتق از رحمت میدانند.
6) سرّ افتتاح سورههاي قرآن با آیه رحمت بسم اللّه الرّحمن الرّحیم این است که قرآن حاوي عالیترین مطالب ارزنده آسمانی و )
اصیلترین برنامههاي هدایت و تأمین سعادت جاودانه انسانی است لذا تمام سورههایش با جمله نورانی بسم اللّه الرّحمن الرّحیم آغاز
گردیده تا امر هدایت انسان و تأمین سعادت مطلقهاش با اتکال بمقام رحمت واسعه حضرت حق به ثمر رسیده و از برخورد به هر
گونه آفت رادعهاي در امان باشد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم نه تنها سر لوله سورههاي قرآن است بلکه با اندکی ص: 20
تأمل و دقت که بنگریم میبینم سر لوحه عالم خلق و نخستین سطر از کتاب طبیعت نیز تجلّی اسم مبارك رحمن و واقعیت عینی بسم
اللّه الرّحمن الرّحیم است.
خداوند با افتتاح سورههاي قرآن بنام خداي رحمن و رحیم این واقعیت بسیار اصیل و اساسی را بانسان نشان میدهد که اي انسان
بیدار باش و پی به ریشه خلق و راز هستی ببر و بدان که سر چشمه فیاض تمام کمالات وجود از هر قبیل که باشد مقام رحمانیت و
بخشایشگري اللّه است چنانکه فرموده:
صفحه 28 از 222
یعنی رحمت من همه چیز را فرا گرفته است. «1» وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ
آري آنچه که سر تا سر کائنات را از نیستی و عدم بوجود آورده و از نقص رو به کمال میبرد موجی از بحر مواج رحمت حضرت
رحمن است که به هر موجودي از آن رشحهاي رسیده و در نتیجه هم خود آن موجود از عدم بوجود آمده و هم وسیله ایجاد و
تکمیل موجود دیگري گردیده و مجراي فیض و رحمت حضرت رحمن قرار گرفته است.
اي نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
اي کار گشاي هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند
اي یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم
اي مقصد همت بلندان مقصود دل نیازمندان
با کمال تأسف مشتی سبک مغزان بیخرد از شدت فرو رفتگی در لجنزار جهل از گفتن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و افتتاح بنام خدا در
رفتار و گفتار خود
__________________________________________________
1) آیه 156 سوره اعراف. [.....] )
ص: 21
عار دارند راستی اینان چقدر در ضلالت و گمراهی بسر میبرند و نتیجهاي هم جز محرومیت از برکات بیپایان نصیبشان نمیشود و
غیر از خود بکسی صدمهاي نمیزنند.
7) بسم اللّه الرّحمن الرّحیم خواص بسیاري دارد که ما به برخی از آنها اشاره میکنیم. )
1) گفتن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم در موقع غذا خوردن شیطان را طرد میکند. )
2) دشمن را دفع میکند. )
3) ضرر طعام را برطرف میسازد. )
4) در موقع جماع مانع شرکت شیطان در جماع و نطفه میگردد. )
5) موجب اتمام و اکمال آن کار میشود. )
6) در گرفتاریها موجب وصول بمقصد است. )
7) باعث محافظت از بلاست. )
8) نوشتن آن بر در خانه موجب دفع بلا میشود. )
9) در موقع سوار شدن بمرکوب موجب دفع شیطان میگردد. )
10 ) در موقع خلع لباس مانع میشود که شیاطین آن را در بر کنند. )
11 ) در موقع دخول بخانه یا به اطاق موجب فرار شیطان و نزول برکت میشود. )
12 ) در ابتداي وضو موجب طهارت همه بدن میگردد. )
13 ) موقع کشف عورت باعث ستر آن از شیاطین میشود. )
و روایات مربوط به خواص بسمله در باب روایات نوشته خواهد شد. ص: 22
تا نشود پاك دل عیبناك بهره نیابد ز سخنهاي پاك
8) آیا اسم مخصوص که دلالت بر ذات واجب الوجود کند در لغت وضع شده یا نه؟ )
جماعتی گویند بازاء ذات مقدس او نمیتوان نامی نهاد زیرا در اینکه ادراك آن ممکن نیست چگونه میتوان او را به اسمی نامید
صفحه 29 از 222
برخی نیز گفتهاند:
شکی نیست که ادراك تام و تمام منوط باحاطه تامه است و ممکن نیست که محاط بمحیط خود احاطه کند زیرا خداوند بر همه
اشیاء احاطه دارد و چگونه ممکن است محیط در فهم محاط بگنجد لذا کسی نمیتواند او را بکنه حقیقت ادراك نماید تا نامی را
در مقابل آن قرار دهد لیکن عدم ادراك ذات منافی با وضع اسم نیست زیرا اگر بهیچ وجه راهی براي شناسائی آن ذات مقدس
نبود البته صحیح نبود اسمی براي وي قرار داد ولی وقتی آثار بدیع و صنایع عجیب او در اطوار عالم نمایان است چگونه نمیتوان در
مقابل آثار و صفات و افعال او اسمی و نامی وضع نمود.
ص: 23
روایات .... ص : 23
1) از امام محمد باقر علیه السّلام منقول است فرمودند: )
گرامیترین آیه را از قرآن که بسم اللّه الرّحمن الرّحیم است دزدیدند و سزاوار است در موقع شروع کار، بزرگ باشد یا کوچک
آن را بیاورند تا مبارك باشد.
2) مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان از خصال صدوق روایتی را از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل میکند. که آن حضرت )
فرمودند چه شده است بر آنان که خدا آنها را بکشد بزرگترین آیه را در کتاب خدا قصد کرده و پنداشتهاند که اگر اظهارش کنند
بدعت است.
3) از امیر المؤمنین علی علیه السّلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بمن خبر داد از خداي عز و جل که فرموده )
است:
هر کار مهم و ارزندهاي که در آن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ذکر نشود یعنی بنام خدا آغاز نگردد ناقص و ناپایدار خواهد بود.
4) در تهذیب بسند خود از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که امام فرمودند: )
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم باسم اعظم خدا نزدیکتر از سیاهی چشم بسفیدي آن است.
5) امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند که تمام اسرار خداوند در کتب آسمانی ص: 24 )
است و آنچه در کتب آسمانی است مندرج در قرآن است و آنچه در قرآن است در سوره فاتحه مندرج گردیده و آنچه در سوره
فاتحه مندرج گردیده در بسم اللّه است و آنچه در بسم اللّه است در باء بسم اللّه مندرج است و من آن نقطه باء بسم اللّه میباشم.
بباء بسمله هر گه نظر کردم تو را دیدم سر هر سوره را کحل بصر کردم تو را دیدم
بحق میخواستم و اصل شوم ز آیات ربانی کلا اللّه را زیر و زبر کردم تو را دیدم
6) در تفسیر علی بن ابراهیم از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نمودهاند که آن حضرت فرمودند: در بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. )
باء بهاء اللّه (جمال) سین سناء اللّه (رفعت و بزرگی) میم ملک اللّه یعنی سلطنت و بزرگی است.
7) معاویۀ بن عمار میگوید بامام جعفر صادق علیه السّلام عرضه داشتم چون بنماز میایستم در سوره حمد بسم اللّه را بخوانم امام )
فرمود بلی گفتم اگر بعد از سوره حمد سوره دیگري را در نماز بخوانم باز بسم اللّه را با آن سوره بخوانم؟
حضرت فرمود آري.
8) سعید بن جبیر از ابن عباس نقل نموده که مسلمانان تمام شدن سورهاي را نمیدانستند تا اینکه بسم اللّه نازل گردید و چون بسم )
اللّه نازل میگردید میدانستند که سوره تمام شده است.
صفحه 30 از 222
ص: 25
تجزیه و ترکیب .... ص : 25
بسم اللّه باء در بسم اله حرف جر است و براي باء معانی متعدي نقل کرده اند که مشهورترین آنها عبارتند از:
1) الصاق ( 2) تعدیه ( 3) استعانت ( 4) سببیۀ ( 5) مصاحبه ( 6) ظرفیه ( 7) استعلاء ( 8) مجاوزت ( 9) تبعیض ( 10 ) غایت ( 11 ) مقابله )
12 ) تأکید و امثال اینها که در کتب نحو مفصلا بیان گردیده است. )
و اما در متعلق باء بسم اللّه میان ادباء و عرفاء اختلاف است بعضی گفتهاند:
متعلق باء در آیه شریفه بسم اللّه جمله ابتدء است یعنی ابتدء بسم اللّه و برخی معتقدند متعلق باء جمله استعین است و تقدیرش این
است:
استعین بسم اللّه ولی بنظر بعضی از مفسرین نتیجه این دو معنی یکی است زیرا کسیکه کار خود را بنام خدا آغاز میکند داعی و
انگیزهاش جزء استعانت و استمداد از مرکز قدرت بیپایان چیز دیگري نیست.
لیکن موضوع استعانت در نظر بعضی از مفسرین مورد اشکال واقع شده و گفتهاند:
آنچه درست است استعانت بذات مقدّس اللّه است نه استعانت باسماء اللّه و همچنین چون بسم اللّه الرّحمن الرّحیم کلام خدا است
لذا همهاش استعانت و یاري جستن خدا خواهد بود و این با غناي ذاتی حق تعالی منافات دارد در جواب این عده از مفسرین
گفتهاند: ص: 26
از آن نظر که اسم از حیث دلالت بر مسمی اندکاك در ذات دارد و داراي استقلال نمیباشد در واقع استعانت باسم همان استعانت
بذات است چنانکه در آیه دیگر میفرماید:
که در واقع مسبّح حقیقی ذات اقدس الهی است نه اسم او. «1» سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی 1
و دیگر اینکه وقتی کلام خدا بعنوان تعلیم و تأدیب عباد از خدا صادر میشود دیگر تالی فاسدي نخواهد داشت و اللّه اعلم بالصواب.
و بعضی میگویند که متعلق باء در بسم اللّه جمله اقول یا اقرء است و اگر گوینده میخواهد بامري مجهول الحال وارد شود در
اینصورت متعلق باء بسم اللّه اتوکل میباشد و اگر فقط ذکر بخواهد بگوید متعلق باء اسم خواهد بود.
یعنی أسم نفسی بسمۀ من سمات اللّه.
(خودم را بعلامتی از علامتهاي خدا نشاندار میسازم).
و بعضی از عرفاء گفتهاند که: متعلق باء جمله ظهر الوجود است زیرا آنها همه موجودات و ذرات کاینات و عوالم غیب و شهود را
تجلی اسم جامع اللهی و اسم اعظم اللّه میدانند.
و اصل کلمه اسم وسم بضم واو یا سمۀ بکسر سین که بمعنی علامت و نشانه است بوده یا از سمو که بمعنی رفعت و بلندي است
میباشد و جمع آن اسماء و مصغّرش سمیّ بضم سین و فتح میم و تشدید یاء است.
__________________________________________________
1) آیه 1 سوره اعلی )
ص: 27
اللّه لفظ جلاله اللّه در اصل اله بر وزن فعال بکسر فاء بوده که همزه آن حذف و در عوض الف و لام بآن افزوده شده است.
و بنظر بعضی از نویسندگان اصل اللّه از ولاه یا از لاه بوده که بیانش گذشت و الف و لام در لفظ جلاله جزء شده ولی همزه در
صفحه 31 از 222
درج ساقط میشود جز در مورد ندا که یا اللّه گفته میشود.
و عدهاي هم لفظ جلاله را مشتق نمیدانند چنانکه فیروز آبادي هم در قاموس میگوید که اصح آن است که لفظ جلاله علم و غیر
مشتق است.
رحمن و رحیم مبدء اشتقاقی رحمن و رحیم لفظ رحمت است و رحمن بر وزن فعلان صیغه مبالغه و رحیم بر وزن فعیل صفت
مشبهه میباشد و این دو صفت است براي اللّه و میشود بدل یا عطف بیان از اسم باشد یعنی آن نامی که رحمن و رحیم است.
ص: